نگاهی به انواع سرمایه گذاری های سودآور در بازار سرمایه/ کدام سرمایه گذاران سود بیشتری از بورس به جیب زدند
ریسک دارای دو بعد مثبت و منفی است. در مفاهیم مالی ریسک با انحراف از معیار و واریانس سنجیده میشود. به عنوان مثال، اگر کسی آبان ۱۴۰۱ سهام خود را به درآمد ثابت تبدیل کرده باشد؛ بازدهی ۶ ماهه حدود ۱۰ درصد کسب کرده و کسی که صندوق شاخصی خریده باشد، بازده ۶ ماهه حوالی ۱۰۰ درصد بوده است.
اما این تمام ماجرا نیست. افرادی که در اردیبهشت امسال و اتفاقا در اوج هیجان خرید بازار، صندوق درآمد ثابت خریداری کرده باشد، بازدهی آن تا امروز به مراتب بالاتر از سرمایهگذاری در صندوق شاخصی است و این یعنی خرید صندوق درآمد ثابت در آبان ۱۴۰۱ به دلیل فاصله با میانگین بازار کار پرریسکی است و در اردیبهشت خیر!
بر این اساس، بسته به موقعیتهای مختلف، یک حرکت مشابه هم میتواند پر ریسک باشد و هم کم ریسک. تمام ریسکها در دو دسته ریسک سیستماتیک (ریسکی که به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه مرتبط است) و ریسک غیر سیستماتیک (قابل کنترل است و بستگی به تصمیم سرمایهگذار دارد.) خلاصه میشوند.
۱. ریسک نرخ بهره
زمانی که سرمایه خود را در چند حوزه مختلف سرمایهگذاری میکنیم ریسک نرخ سود مطرح میشود. تصور کنید مقداری از سرمایه را به اوراق مشارکت با سود ۱۸ درصد اختصاص دهیم، مقداری از آن را در بانک با سود ۲۰ درصد بگذاریم و مقداری را سهام با سود ۳۰ درصد خریداری کنیم.
در این جا با برآورد میزان سوددهی این سه حوزه، به نتیجه میرسیم که خرید سهام برای ما به صرفهتر است و بهتر است پول بیشتری را در این حوزه مالی سرمایهگذاری کنیم و عکس این مطلب هم صادق است. در واقع تفاوت نرخ سود این سه سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از سه گزینه که ریسک کمتری دارد، سوق دهد.
۲. ریسک تورم
ریسک تورم یا ریسک قدرت خرید، به احتمال کاهش ارزش دارایی بر اثر کم شدن ارزش واحد پول یک کشور در آینده گفته میشود. به عنوان مثال، اگر شخصی انتظار بازدهی ۵۰ درصدی از سرمایهگذاری خود داشته باشد و تورم سالانه ۲۰ درصد باشد در نهایت ۳۰ درصد بازدهی خواهد داشت بنابراین هرچه نرخ تورم افزایش یابد، میزان بازدهی سرمایهگذاری ما کم میشود. پس باید گزینهای را انتخاب کنیم که پس از کسر تورم موجود و تورم پیشبینی شده، بازدهی قابل قبولی داشته باشد.
۳. ریسک نقدشوندگی
داراییهایی که خرید و فروش آنها به آسانی صورت میگیرد، ریسک نقدشوندگی کمتری دارند. سرمایهگذاری مطلوب، آن است که سرمایهگذار هرزمان که اراده کند بتواند سهام خود را نقد کند. در واقع هرچه سرعت خرید و فروش سهامتان بیشتر باشد، معاملات آن روانتر و ریسک آن کمتر است.
۴. ریسک نرخ ارز
این نوع ریسک در مورد شرکتهایی است که عمده مواد اولیه خود را وارد میکنند. با رشد نرخ ارز، این شرکتها درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهند شد و باید هزینه زیادی را متحمل شوند و روشن است که هزینه بالای شرکت، میزان سوددهی آن را کاهش میدهد و در نتیجه سرمایهگذاری در آن با ریسک همراه خواهد شد؛ البته باید بررسی شود که بازار هدف این شرکها داخلی هست یا خیر.
۵. ریسک تجاری
ریسک تجاری شامل تمامی هزینههای یک شرکت برای عملیاتی کردن پروژههایش است. شرکتی که قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است از ریسک تجاری کمتری برخوردار است. این هزینهها شامل حقوق پرسنل، هزینه تولید، اجاره تسهیلات و هزینههای اداری میشود.
۶. ریسک اعتباری
ریسک اعتباری یا نکول، مربوط به زمانی است که یک شرکت توانایی وصول سود قراردادی و اصل سرمایه را براساس تعهدات خود نداشته باشد. ریسک اعتباری یا عدم بازپرداخت سود، برای سرمایهگذاران نگرانکننده است. توجه داشته باشید اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک را دارند و بازدهی آنها نیز کم است و در مقابل اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک اعتباری و در نتیجه نرخ بهره بالاتری هستند.
۷. ریسک بازار
ریسک بازار در بین انواع ریسکها، آشناترین ریسک به حساب میآید و عبارت است از تغییر بازدهی بر اثر نوسانات کلی بازار. تمامی اوراق بهادار در معرض ریسک بازار قرار دارند، عواملی مانند رکود، جنگ و تغییرات ساختاری در اقتصاد باعث تغییر بازار و پیدایش این نوع ریسک میشوند. در بازار سهام، آتی سکه و فارکس و بازارهایی با نوسان بالا، بیشتر از باقی بازارها با این ریسک مواجه هستیم.
در آخر باید اشاره کرد مهار کردن همه ریسکهای سرمایهگذاری عملا ممکن نیست؛ اما با داشتن دانش و تجربه مدیریت ریسک، میتوان میزان ریسک را کاهش داد. یکی از راهکارهای کاهش ریسک سرمایه گذاری در بورس، تنوع بخشیدن به سبد دارایی است. با تنوعبخشی به داراییهایمان در واقع از بالا رفتن ریسک کلی سبد جلوگیری میکنیم.
منبع: اقتصادآنلاین