بازار به کدام سو میرود؟
اگر بخواهیم یک علت کلی از ریزشهای اخیر بازار داشته باشیم، میتوانیم از دو زاویه بنیادی و تکنیکال به این موضوع بپردازیم.
از زاویه بنیادی اینکه حرکت رشدی بازار سرمایه از ماههای آخر سال گذشته شروع شد و در دو ماه ابتدایی سال ۱۴۰۲ نیز شتاب بیشتری گرفت. زمانی که سهام موجود در بازار را در ابتدای این روند رشدی مورد بررسی قرار میدادیم، به لحاظ بنیادی با سهام متعددی مواجه شدیم که نسبت p/e ۵،۶ و یا حتی ۴ داشتند، بنابراین سرمایهگذاری در این سهام یا متضمن رشد آینده سهم بود و یا حداقل این تضمین را به ما می داد که سهام خریداری شده به لحاظ ارزندگی در وضعیت مناسبی قرار دارد.
با رشدی که در قیمتها و در ماههای گذشته اتفاق افتاد این نسبتها تا حدودی تغییر داشتهاند و تصمیمات سرمایهگذاری که در روزها و هفتههای گذشته در بازار اتفاق افتاده، عمدتا بر روی سهامی بوده که نسبت p/e آنها بالا رفته و به محدوده ۷ و یا حتی ۱۰ رسیده است. در حال حاضر که سهام را بررسی میکنیم با گزینههای بسیار کمی با p/e ۶ و ۷ مواجه میشویم، بنابراین در شرایطی که در همین بازار با یک نرخ بازده بدون ریسک ۲۵ تا ۲۷ درصد مواجه هستیم، شاید توقع تداوم این رشد شتابان در قیمت سهام معقول و منطقی نباشد.
به لحاظ تکنیکال نیز در هفتههای گذشته سقف تاریخی شاخص شکسته شد و شاخص حرکت خود را برای ثبت رکوردهای بعدی ادامه داد. تحلیلهای متعددی برای مشخص کردن این تارگت در فضای تکنیکال اتفاق افتاد و عمدتا سقفهای ۲۷۰۰ تا ۲۸۰۰ هزار واحد برای پله نخست مقاومت برای شاخص کل مطرح میشد.
در بازار سرمایه از آنجایی که تحلیلهای تکنیکال زیاد وجود دارد، این تحلیلها تا حد زیادی ویژگی خودمتوقف را در بازار پیدا کردهاند، یعنی در جایی که تعداد زیادی از سرمایهگذاران حضور دارند، با یک مدل مشابه به نقاط مشابهی برای تصمیمات سرمایهای خود میرسند که عمدتا این تحلیلها محقق میشود.
منبع: صدای بورس