به نظر میرسد صحبت از تاریخ دقیق نهایی شدن نتایج برجام هر روز سختتر از روز قبل میشود، اما جدیدترین خبر از احیا برجام چیست؟
معاون اجرایی موسسه کوئینسی در گزارش اخیر خود نوشته است که اکنون بیاعتمادی عمیقی هم در تهران و هم در دیگر پایتختهای جهان در مورد توانایی واشنگتن برای حفظ توافقات بینالمللی وجود دارد. رهبران سیاسی کنونی ایالات متحده و ایران نیز انگیزههای داخلی کمی برای چشمپوشی از دشمنی نسبت به یکدیگر دارند.
تریتا پارسی، با انتشار یادداشتی در نشریه فارن افرز با عنوان «آخرین فرصت برای آمریکا و ایران؛ یک توافق هستهای جدید بدون نزدیکی گستردهتر دوام نخواهد آورد» تلاش داشته این موضوع را بررسی کند. این مقاله در دو بخش شده که در ادامه بخش اول آن منتشر آمده است:
با ادامه جنگ در اوکراین، دیپلماسی در وین در آستانه پیروزی است. برخلاف گمانهزنیهای اولیه، مذاکرهکنندگان آمادهاند تا توافق هستهای ایران را احیا کنند. به گفته مقاماتی در اروپا و تهران که با پیشنویس این توافقنامه که در نیمه دوم اگوست منتشر شد، آشنا هستند، ایران یک بار دیگر از ذخایر اورانیوم غنی شده خود -به غیر از ۳۰۰ کیلوگرم با غنای پایینتر- دست میکشد و هزاران سانتریفیوژ پیشرفته را از چرخه غنیسازی خارج میکند و شاید مهمتر از همه، برنامه هستهای این کشور بار دیگر بهطور کامل به روی بازرسیهای سرزده آژانس بینالمللی انرژی اتمی باز میشود.
اگر این توافق به طور رسمی تصویب شود، پیشرفت امنیتی مهم برای ایالات متحده در خاورمیانه خواهد بود. ایالات متحده اکنون میتواند به جای مشغولیت به برنامه اتمی ایران، دستکم برای دو سال از این بابت دغدغهای نداشته باشد. پیامدهای خروج دونالد ترامپ از توافق اولیه ۲۰۱۵، که همراه با توسعه قابل توجه برنامه اتمی و نزدیکتر شدن ایران به نقطه گریز هستهای بود، به وضوح نشان میدهد که ایالات متحده با توافق اوضاع بهتری در مقایسه با فقدان آن خواهد داشت. اما همانطور که در حال حاضر هم شاهد آن هستیم، احیای مجدد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در بهترین حالت باز هم متزلزل خواهد بود.
دلایل خارجی و استراتژیک شکنندهبودن توافق
منتقدان ادعا میکنند که توافق جدید به جای آنکه «بلندمدتتر» و «قوی»تر باشد، کوتاهتر و ضعیفتر است. برخی از این استدلالها درخور توجهند. توان گریز هستهای ایران، به جای ۱۲ ماه در توافق اولیه، در صورت احیای توافق به ۶ تا ۹ ماه رسیده است. با این حال، از منظر عدم اشاعه، حتی یک نیمسال هم نسبت به ظرفیت کنونی تهران که –ادعا میشود چند هفته است- بسیار برتر است. و در حالی که برجام اولیه شامل محدودیتهایی تا ۲۰ سال بر برنامه هستهای ایران بود، توافق احیا شده ممکن است تنها تا زمانی که یک دموکرات در کاخ سفید حضور داشته باشد ادامه یابد، زیرا رهبران کلیدی جمهوریخواه به طورعلنی متعهد شدهاند که اگر یک جمهوریخواه در سال ۲۰۲۴ به قدرت برسد، بلافاصله توافق را پاره خواهد کرد.
با این حال، اصلیترین دلایل اصلی مبنی شکنندهتر بودن برجام جدید، به واسطه شرایط داخلی توافق نیست، بلکه به دلایلی خارج از توافق است. اکنون بیاعتمادی عمیقی هم در تهران و هم در دیگر پایتختهای جهان در مورد توانایی واشنگتن برای حفظ توافقات بینالمللی وجود دارد. رهبران سیاسی کنونی ایالات متحده و ایران نیز انگیزههای داخلی کمی برای چشمپوشی از دشمنی نسبت به یکدیگر دارند. در نتیجه، توافق جدید ممکن است در یک زمینه استراتژیک منعقد شود که به جای افزایش طول عمر آن، باعث کاهشش شود. با این حال، هر دو طرف میتوانند برای رفع این نگرانیها و دوام بیشتر توافق گام بردارند. و اگر این کار را نکنند، حتی این پیشرفت تاریخی میتواند صرفاً پیشدرآمدی برای یک بحران خطرناکتر باشد.
تفاوتهای اساسی میان توافق اولیه و نسخه احیا شده
یکی از تفاوتهای اساسی بین توافق هستهای اولیه و نسخه احیا شده فعلی آن، فضای دیپلماتیکی است که در آن اتفاق میافتد. تا زمانی که برجام در سال ۲۰۱۵ منعقد شد، بیش از دو سال مذاکرات مستقیم و رودررو میان ایالات متحده و ایران، اندکی از اعتماد را میان این دو دشمن ایجاد کرده بود. در دوره دوم ریاستجمهوری باراک اوباما، جان کری، وزیر امور خارجه وقت بیشتری را با همتای ایرانی خود، جواد ظریف، سپری کرد تا با هر رهبر خارجی دیگری. این دو پس از اولین ملاقات خود در سپتامبر ۲۰۱۳ شماره تلفنهای خود را رد و بدل کردند و پس از آن مرتباً برای هم پیامک ارسال میکردند.
این ارتباط فراتر از مذاکرات هستهای مفید بود، برای مثال زمانی که چند ملوان آمریکایی در ژانویه ۲۰۱۶ به طور تصادفی به آبهای ایران سرازیر شدند، ظریف و کری تنها با پنج تماس تلفنی و طی کمتر از ۱۶ ساعت آزادی ملوانان را تضمین کردند. اگر این مسئله قبل از اجرایی شدن برجام رخ داده بود، بحران مهمی پیش آمده بود.
از سوی دیگر، برجام تمدید شده نه توسط دیپلماتهای ارشد ایالات متحده و ایران، بلکه توسط نمایندگان منتخب هر دو طرف که هنوز به طور مستقیم با یکدیگر صحبت نکردهاند، مورد مذاکره قرار گرفته و به جای ایجاد اعتماد، مذاکرات غیرمستقیم ۱۶ ماه گذشته اغلب اعتماد قبلی را هم از بین برده است.
قمار ناکام ایران
عدم تطابق انتظارات دلیل اصلی این پویایی است. اگرچه ایران در تلافی خیانت ترامپ به توافق بخشهایی از برنامه هستهای خود را گسترش داد، اما هرگز از توافق خارج نشد، به این امید که پس از خروج ترامپ از کاخ سفید، ایالات متحده به آن بازگردد. قمار تهران مبتنی بر یک آرزوی صرف نبود. بایدن به عنوان در مقام نامزد ریاستجمهوری، خروج ترامپ از توافق را «یک فاجعه خودساخته» خواند و نسبت به بازگشت سریع و بدون قید و شرط به توافق متعهد شد و پیوستن مجدد به این قرارداد حتی در پلتفرم حزب دموکرات در سال ۲۰۲۰ قید شد.
اما زمانی که بایدن به قدرت رسید، برای این کار عجلهای به خرج نداد. او به جای صدور فرمان اجرایی برای بازگشت به توافق در روز اول کاری خود –همانند اقدامش در رابطه با توافق آبوهوای پاریس و تعامل ایالات متحده با سازمان بهداشت جهانی- تصمیم گرفت تحریمهای ترامپ علیه ایران را حفظ کند.
سپس، بایدن ماههای طلایی را صرف مشاوره با اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان سعودی –از مخالفان سرسخت توافق- کرد. در آوریل ۲۰۲۱، سرلشکر تل کالمان، رئیس اداره ایران در ارتش اسرائیل، از دولت بایدن به دلیل «پایبندی به وعدههای خود [نسبت به اسرائیل]» تمجید کرد. او به سندیکای اخبار یهودی گفت، بایدن تصمیم گرفته بود «به جای عجله برای یک توافق جدید، دقیق گوش بدهد». تأخیر بایدن تا حدودی برای از بین بردن ترس در میان این متحدان مبنی بر اینکه احیای برجام منجر به گرم شدن بیشتر روابط میان ایالات متحده و ایران شود، طراحی شده بود. برخلاف اوباما، که ماهها به دنبال بهبود وضعیت روابط ایران و آمریکا بود، بایدن برای اعتمادسازی زحمتی به خود نداد. در عوض، برای جلوگیری از دامن زدن به نگرانی های شرکای واشنگتن، اصرار داشت که ایران اولین گام را بردارد –در حالی که این ایالات متحده بود که از توافق خارج شده بود.
تحیر در تهران
تصمیم بایدن برای عدم بازگشت سریع به توافق، مقامات ایرانی را متحیر کرد و به این نتیجه رسیدند که او قصد دارد تحریمهای ترامپ را طولانیتر کند تا ایران را مجبور به پذیرش شرایط سختگیرانهتر کند. در ژانویه ۲۰۲۱، ناصرهادیان، مشاوردولتایران در زمان ریاستجمهوری حسن روحانی به نیویورکر گفت اگر بایدن اقدامی نکند، «همه جناحهای اصلی در ایران به دولت فشار خواهند آورد تا تمام جنبههای برنامه هستهای خود را گسترش دهد».
این دقیقا چیزی است که اتفاق افتاد. پس از اینکه مشخص شد بایدن به توافق برنمیگردد، تهران به سرعت برنامه غنیسازی اورانیوم خود را گسترش داد. تا ماه می ۲۰۲۱، ایران تقریباً ۲۰۰۰ سانتریفیوژ پیشرفته نصب کرده بود که هم از تعداد قبل از برجام و هم در دوران ریاست جمهوری ترامپ بیشتر بود. یک ماه بعد، پس از حمله مشکوک اسرائیل به سایت هستهای نطنز، ایران برای اولین بار سطح غنیسازی را به ۶۰ درصد افزایش داد.
فضایی از پیش مسموم
این تحرکات به این معنا بود که با آغاز مذاکرات در ۶ آوریل ۲۰۲۱، فضا از قبل مسموم شده بود. علاوه بر این، کمتر از سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری، ایران در حال ورود به فصل سیاسی جدید خود بود. امتناع ایران از گفتوگوی مستقیم با ایالات متحده نیز باعث شد که دیپلماسی کارآمدتر و در نهایت برای اعتمادسازی بیفایده باشد. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور محافظهکار ایران، پس از روی کار آمدن در ماه اگوست، گفت که او نه توافق هستهای را به عنوان یک اولویت میداند و نه وعده به نزدیک شدن به غرب را معتبر میداند.
او علی باقری کنی، یکی از مخالفان اصلی برجام را به عنوان مذاکره کننده هستهای خود انتخاب کرد. تیم رئیسی ماهها طول کشید تا مذاکرات قبلی را بررسی و در عین حال به افزودن سانتریفیوژها و انباشت اورانیوم غنیشده ادامه دادند، و این شبهه را در واشنگتن برانگیخت که ایران به طور بالفعل با تبدیل شدن به یک قدرت هستهای فاصله چندانی ندارد. در اکتبر ۲۰۲۱، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده که به طور فزایندهای ناامید شده بود، هشدار داد که اگر تهران مسیر خود را تغییر ندهد، ایالات متحده «آماده است تا به گزینههای دیگر روی بیاورد» و به طور تلویحی به اقدام نظامی اشاره کرد.
به نظر میرسید در کمتر از یک سال، امیدها برای یک توافق جدید با ایران از بین رفته است. در ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۱، بایدن این روند را کند و ایرانیها را ناامید و به سوءظن آنها دامن میزد. در سه ماهه سوم آن سال، این ایران بود که دیپلماسی آهسته را پیش گرفته بود. به طور قابل پیشبینی، این تعلل تهران، اعتماد و حسننیت را بیش از پیش بین برد. در نهایت دو طرف موفق شدند مذاکرات را احیا و در اگوست ۲۰۲۲ به مرحله نهایی برسنند – نتیجه مستقیم اساسیترین حقیقت دیپلماسی موفق: نشان دادن انعطافپذیری، به جای اتکای صرف بر فشار و اجبار و در این زمینه هم آمریکا و هم ایران برای گرفتن برخی امتیازات، امتیازاتی دادهاند. اما آیا این دستاورد میتواند دوام داشته باشد؟
تبادل پاسخ بین ایران و آمریکا؛ تقابل یا تحمل؟
به نقل از ایسنا، یک کارشناس مسائل بینالملل گفت: روش فعلی که در آن آمریکا و ایران پاسخشان به پیشنویس توافق را رد و بدل میکنند تفاوت زیادی با مذاکرات در وین ندارد در هر حال ایران و آمریکا مذاکره مستقیم ندارند و شاید این روش به لحاظ اینکه پاسخ مکتوب و مستند است و هزینهها هم کم میشود، بهتر باشد.
مهدی مطهرنیا درباره رد و بدل شدن پاسخها میان ایران و آمریکا و طولانی شدن این مسیر گفت: واقعیت روی صحنه تحتتاثیر زنجیره تقابل و تحمل میان واشنگتن و تهران در جریان است که در زمان فعلی تحت تاثیر حلقه میانی «تحمل» است. اینکه مذاکرات باید به توافق برسد یا ادامه یابد و شکستی برای آن متصور نیست، در چارچوب همین زنجیره قرار دارد. حتی اگر توافقی شود، هر عقل سلیمی میداند این توافق تنها تنفسی است در میانه تعارض. نه تهران تغییر موضع داده است و نه واشنگتن از مواضع خود کوتاه آمده است. تنها ادبیات آنها تغییر کرده است و اتفاقا همان گونه که قبل از روی کار آمدن بایدن گفتم، بایدن بسیار خطرناکتر از ترامپ است.
وی ادامه داد: الان آمریکاییها افکار عمومی را در دو بخش نخبگان و تودهها به این سمت بردند که آمریکا می خواهد توافق کند و سیاست خاورمیانه خود را تغییر داده است یا می خواهد آن را رها کند اما اینها آگاهیهای انحرافی است. آمریکا خاورمیانه را ترک نخواهد کرد و صرفا سیاست خاورمیانهای خود را به روز میکند و در سیاستهایش در نهایت نظم جدیدی را دنبال می کند که در آن ایران از رو در رویی با آمریکا خارج شود، حتی اگر این مساله هزینه بالایی داشته باشد.
این کارشناس مسایل بینالملل تصریح کرد: آمریکا تلاش دارد پرونده هستهای را به سمت اختلافات پادمانی ایران و آژانس سوق دهد و تا حد زیادی هم موفق بوده است. به نظر ایران پافشاری کرده است که به جای اینکه همه تحریمها برداشته شود و یا سپاه از لیست تحریم خارج شود، مسایل پادمانی دیگر دنبال نشود. با این اقدام آمریکا محور تقابل ایران با آمریکا به رو در رویی ایران با آژانس کشانده می شود. به این ترتیب زمینه برای فشار بیشتر به تهران در افکار عمومی آماده می شود.
مطهرنیا اظهار کرد: از این رو در دوره «تحمل» دو جانبه زمینههای تعارض بیشتر با ایران از طریق محوریت قرار دادن آژانس و مشروعیت آن در برخورد با اتهامات پادمانی موجود در ارتباط با ایران مطرح است.
وی خاطرنشان کرد: آمریکاییها نمیخواهند مرگ برجام را اعلام کنند و ایران هم تحت فشار فزاینده اقتصادی ناشی از اقتصاد نابسامان و بسیار لغزنده در ماههای آینده با بحرانی فراتر رو به رو خواهد شد، از این رو توافق و ادامه مذاکرات را میطلبد. بخشی از جناحها در ایران نیز به امید زمستان و نیاز اروپا به انرژی و بخش رادیکالتر گذار از مرزهای قابل قبول هستهای تحت عنوان گریز هسته ای را در نظر میگیرند و به این میاندیشند که ادامه مذاکرات میتواند به نفع تهران تمام شود. از این رو تهران نیز با وجود بسیاری از دلایل برای خروج از برجام در آن باقی مانده است و به نظرم این کار معقولانهترین کار بوده است.
این کارشناس مسایل بینالملل درباره ادامه کار با رد و بدل شدن پاسخ ها یا بازگشت به وین و مذاکرات در آن چارچوب گفت: تمایز چندانی بین این دو الگو وجود ندارد. ایران و آمریکا چه در وین چه در این مسیر فعلی با یکدیگر مستقیم مذاکره نمیکنند. تنها تمایز آن است که در وین مذاکره کنندگان به هتل کوبورگ می روند و شفاهی ایرانیان با اروپاییها و روسیه صحبت می کنند و رابرت مالی هم شفاهی پاسخ میدهد و بالعکس. اما در شیوه فعلی هزینه مسافرت دیپلماتها بر دولتهای متبوعشان تحمیل نمیشود . با نامه نگاری و پاسخ مکتوب مطالب بیشتر مستند شده و هزینهها هم کم میشود.
وی افزود: در هر حال مذاکرات اصلی بین ایران و آمریکاست و مذاکرات وین این را نشان میدهد و به خوبی به جهان این معنا اثبات میشود که تا آمریکاییها تایید نهایی را ندهند و تهران نپذیرد، پایتختهای کشورهای اروپایی و پکن و مسکو نمیتوانند کاری انجام دهند.
آمریکا عقب کشید؟
به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی، هرچند مسئولان ایرانی مذاکرات برجام گفتهاند در حال بررسی پاسخ آمریکا به سؤالهای ایران در مورد متن پیشنهادی اتحادیه اروپا هستند، ولی رسانهها به صورت غیررسمی متنی را منتشر کردهاند که بخشی از پاسخ طولانی آمریکا به سؤالهای ایران را دربردارد و نشان میدهد موارد مهمی از خواستههای ایران مورد قبول آمریکا واقع نشده است.
اگر این متن واقعا همان باشد که آمریکا در پاسخ ایران برای اتحادیه اروپا فرستاده است، به نظر میرسد مذاکرات برجامی باز هم به محاق میرود و وعدهای که مذاکرهکنندگان به عنوان نمایندگان کشورهای عضو برجام مبنی بر امضاء توافق در این هفته دادهاند، محقق نخواهد شد.
هیات مذاکرهکننده آمریکا در برجام با ارسال نامهای به «انریکه مورا» مذاکره کننده هیات اتحادیه اروپا نوشت: «اولا ما با امضای توافقات، آن را تضمین میکنیم. ثانیا ما توافق را در کنگره نیز به تصویب میرسانیم که رئیس جمهور آینده هرکس باشد نتواند به راحتی به طور یکطرفه از آن خارج شود.»
این، نقطه قوت پاسخ آمریکا به سؤالات ایران است، چیزی که تاکنون هیات آمریکائی برای انجام آن اعلام آمادگی نکرده بود. تصویب توافق در کنگره آمریکا با این هدف که رئیس جمهور بعدی آمریکا نتواند از برجام به صورت یکطرفه خارج شود، همان چیزی است که هیأت ایرانی در گذشته و حال آن را مطالبه میکرد ولی هیأت آمریکائی زیر بار آن نمیرفت و اکنون وعده آن را داده است. اگر آمریکا به این وعده عمل کند، یکی از خواستههای مهم برجامی ایران برآورده شده و این، یک گام به جلو برای رسیدن به توافق محسوب خواهد شد.
نکته مهمی که باقی میماند این است که در ازای این یک گام که به جلو برداشته میشود، آمریکا سه گام به عقب برداشته و سه خواسته مهم ایران که به فعالیتهای شرکتهای خارجی، عدم تحریم شرکتهای چند ملیتی و امکان ورود ایران به سوئیفت مربوط میشوند را نپذیرفته و تضمینی درباره آنها نداده است.
سه موضوعی که آمریکا آنها را رد کرد
۱- در مورد اینکه ایران درخواست دارد ما به شرکتهای خارجی اعم از اروپایی و آمریکایی و آسیایی به جز آنهایی که تحت تحریمهای آمریکا هستند اجازه کار با ایران بدهیم، ما این اجازه را صادر میکنیم، اما شرطگذاری ایران مبنی بر اینکه امضای توافق و تداوم آن را منوط به آمدن شرکتهای اروپایی برای کار و سرمایهگذاری در ایران میکند از نظر ما قابل قبول نیست. غولهای نفتی و شرکتهای ماشینسازی اروپا و آسیا در اختیار ما نیستند که ما به آنها دستور بدهیم بروید در ایران کار کنید. آمدن یا نیامدن شرکتها و سرمایهگذاریشان به آنها و برآورد خودشان در مورد سوددهی بستگی دارد، چه بسا برخی شرکتها به هر دلیل مایل نباشند در ایران کار کنند یا سرمایهگذاری نمایند.
۲- درخواست ایران در مورد اینکه ما شرکتهای اروپایی یا چند ملیتی را بیمه کنیم و قبول کنیم در صورت خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، خسارت آنها را بدهیم، این خواست ایران در اختیار ما مذاکرهکنندگان و رئیس جمهور بایدن نیست و اگر هم تعهد بدهد، ضمانتی ندارد، ممکن است رئیس جمهور بعدی برخلاف مصوبهی اکثریت کنگره، تحریمها را برگرداند یا اینکه تحریمهای ثانویه را در مورد شرکتهایی که با ایران کار میکنند اعمال نماید. رئیس جمهور بایدن فقط میتواند تا مدتی که دورهاش پایان مییابد به شرکتهایی که میخواهند با ایران کار کنند اطمینان رسمی بدهد مانع کار آنها نخواهد شد.
۳- در مورد امکان ورود ایران به سوئیفت بلژیک و معامله با دلار آمریکا، طبق آنچه قبلا در وین توافق کردیم، ما رسما اجازه میدهیم اما اینکه ایران باید پیمانهای پیش شرط دسترسی به سوئیفت (افایتیاف) را طبق دستور کار آن مرکز قبول و اجرا نماید، این مرحله به خود آنجا مربوط میشود.
نکته قابل تأمل این است که هیأت آمریکائی مذاکرهکننده برجامی بعد از این سه پاسخ منفی، اعلام کرد: «ما به تمام درخواستهای ایران پاسخ مثبت دادهایم، انتظار داریم ایران این فرصت را از دست ندهد.»
برخلاف آنچه در این جمله از نامه هیأت آمریکائی به «انریکه مورا» نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات برجامی آمده، آمریکا به سه مورد از خواستههای مهم ایران (براساس این خبر غیررسمی) پاسخ منفی داده است. به عبارت روشنتر، پاسخ آمریکا براساس این خبر، یک گام به جلو و سه گام به عقب است به ویژه آنکه تمام این سه مورد به بهرهوری اقتصادی ایران از برجام مربوط میشوند و اگر آمریکا در این موارد تضمین ندهد، احیاء برجام، ایران را به منافع اقتصادی نمیرساند.
موضوع سوئیفت برای استفاده ایران از بانکهای بینالمللی اهمیت دارد. اگر ایران به «افایتیاف» نپیوندد همانطور که آمریکا شرط دسترسی ایران به سوئیفت را به دستور کار آن مرکز موکول کرده، استفاده از بانکهای بینالمللی غیرممکن خواهد بود. بنابراین، احیاء برجام و رفع تحریمها بر حصول توافق درباره این سه موضوع متوقف است و تا در این زمینهها توافق حاصل نشود، این توقف ادامه خواهد داشت به ویژه آنکه دیروز رسانههای رژیم صهیونیستی از تلاش این رژیم برای به شکست کشاندن برجام خبر دادند.
منبع: تجارت نیوز